یخچال قدیمی
من یک آشنایی دارم (قبلا همدانشگاهی بودیم) که از هم خیلی خوشمان نمیآید. او چند وقت پیش در کانال شخصی خودش در تلگرام متنی را منتشر کرده بود با این مفهوم کلی که ایشان یک یخچال قدیمی دارند که زمانهای قدیم که از آن استفاده میکردهاند آزار و اذیتش بیش از فایدهاش بوده و بارها مجبور شدهاند آن را تعمیر کنند. بعد از اینکه یک یخچال جدید میخرند، پدر خانواده یخچال قدیمی را به زیرزمین خانه میبرند تا همچنان در خانه وجود داشته باشد. و پاسخش دربرابر سوال دیگران درمورد چرایی وجود آن یخچال قدیمی و کهنه و بیفایده، این است که برای داشتن آن یخچال زحمت زیادی کشیدهاند و بهعبارتی احتمالا حیفشان میآید که آن را از خود و زندگی خود دور کنند. در انتهای مطلب، آشنای من اضافه کرده بود که اگر بجای پدرش میبود، یخچال را به نزدیکی یک دره میبرد و آن را از بالای دره به پایین پرت میکرد تا برای همیشه از شرش خلاص شود.
از زمان خواندن آن داستان تا به همین الان، دفعات بسیار زیادی به این اندیشیدهام که رفتار من با برخی از انسانهای قدیمی زندگیام شبیه به رفتار پدر آن آشنایمان است.